شعر خورشید خانه

خورشید خانه 

آمد صدای پا از راه پله ها یعنی که آمده بابا کنار ما وقتی به دست او در باز می شود یک قصه قشنگ آغاز می شود با آن که خسته است دستان او پر است دارد همیشه او یک ساک پُر به دست از خنده های او خوشحال می شوم تا اوج آسمان بی… ادامه مطلب »