شعر یه مهمونی گنده
یه مهمونی گنده
کنار گل تو باغچه نشستن دو تا زنبور یه مهمونی گرفتن با یه دونه انگور خانوم و آقا مورچه رد میشدن از اونجا زنبورای مهربون صدا زدن بفرما! شاپرک و کفشدوزک می پریدن رو گلها زنبورای مهربون صدازدن بفرما! کنار باغچه حالا زیاد شدن مهمونا مورچه ها و کفشدوزک شاپرک و زنبورا یه مهمونی گنده… ادامه مطلب »