چرا به آرزوهای تان نمی رسید؟
همیشه تصورات یا باورهای اشتباهی درباره موفق شدن وجود دارد. این باور ها مسیر موفقیت را پر از دست انداز کرده و درست مانند سدهایی هستند که موفق شدن را سخت یا ناممکن می کنند. گرچه معمولا و در بیشتر متون راه های رسیدن به موفقیت طرح و بررسی می شوند، اما جا دارد به موانع موفقیت نیز اشاره و آنها را بشناسیم. در اینجا برخی از موانع موفقیت معرفی می شوند. آیا شما نیز با چنین موانعی روبه رو بوده اید؟
این موانع می تواند ما را از مسیر موفقیت دور کند.
پشت گوش اندازی
افرادی که علامت مزمن این «بیماری» در آنها دیده می شود، مایلند با این جملات توجیه کننده که «تمام کردنش کاری نخواهد داشت» و یا «نگران نباش، وقت برای انجام دادنش بسیار است»، کارها و وظایفشان را برای همیشه از سر خود باز کرده و به تعویق بیندازند. اگر کاری در حد و اندازه قابلیت هایتان به شما روی آورد ولی به دلیل عذر و بهانه های ذکر شده از انجام آن ممانعت به عمل آوردید، قطعا پشت گوش اندازی مشکل اصلی بوده و باید مرتفع شود. احساس می کنید که زمان در اختیار شماست، اما هنگامی که وقت موعود نزدیک می شود، برای اتمام کار به سرعت هجوم می آورید و نتیجه آن خواهد شد که آن طور که در ابتدا مدنظرتان بود از انجام عمل مورد نظر بازخواهید ماند.
ترس از موفقیت
مانع اصلی دیگر برای رسیدن به پیروزی واهمه داشتن از موفقیت است. با اینکه چنین افرادی دقیقا می دانند که برای موفق شدن به چه چیزی نیاز دارند، اما به دلیل داشتن ترس از موفقیت قادر به رسیدن به اهداف والای خود نیستند. در نظر ایشان راه پیش رو، مخوف و رعب آور است. نگرانی از آینده و همه مسایلی که در نهایت گریبانگیر او خواهد شد، منجر به فقدان بصیرت و بازماندن آنها می شود؛ مخاطرات ذاتی روند تجارت، رام نشدنی به نظر خواهد رسید. تشخیص و حل این مشکل آسان تر از برخورد با پشت گوش اندازی است. فردی که از پذیرش مسوولیت هایی کـه موفقیتش را به همراه خواهد داشت وحشت دارد، بـا کمی هم محوری و اندکی صبر و شکیبایی می تواند شرایط را به نفع خود تغییر دهد.
وسواس
افراد موفق دارای خصوصیتی مشترک هستند و آن قابلیت تمرکز بر اندیشه های بزرگ است. برای بسیاری اتخاذ چنین دیدگاهی مشکل است چرا که خود را کاملا محدود و متعهد به انجام کارهای جزیی و کوچک می کنند. تلاش زیاد برای انجام کارهای جزیی زیان آور است چراکه زاویه دید را محدود خواهد کرد. اگر برای اتمام هر کار کوچکی مصر باقی بمانید، هرگز قادر نخواهید بود به اهداف والای خود دست پیدا کنید. این گونه افراد، سخت کوشی و تلاش زیاد را لازمه زندگیشان دانسته اما عزم و اراده خود را برای کاربرها و مصارف مفید به کار نمی بندند. تنظیم دقیق مهارت های مدیریت زمانی در برطرف کردن این مشکل کمک فراوانی خواهد کرد.
احساس ناامنی
افراد ضعیف و سست بنیان به علت داشتن احساس ناامنی، در کارشان پیشرفتی حاصل نمی شود. شاید یکی از دلایل عدم موفقیت این گونه انسان ها در بی میلی آنها برای نشان دادن برش از خودشان نهفته شده باشد. علت ترس نیست؛ فقدان اطمینان و اعتماد باعث عقب ماندن آنها می شود.
اطرافیان و دوستان نامناسب
ممکن است شما همه شرایط لازم برای رسیدن به اهدافتان و ارایه انعکاس فردی موفق از خود را دارا باشید، اما آیا دوستانتان شـما را در این راه همراهی می کنند؟ ممکن اسـت آنها دیدگاه متفاوت و متضادی از مـوفـقیت نسبت به شما داشته باشند (یا اصلا دیدگاهی نداشته باشند). دوستان به علت تاثیرات منفی راه رسیدن بـه موفقیت را برایتان سخت و دشوار می کنند. برخی از اطرافیان حتی ممکن است متوجه پتانسیل و استعدادهای نهانی شما نشده و باعث زمین خوردگی و تردید در قابلیت ها و توانایی ها شوند.
فقدان منابع و امکانات
شاید هیچ چیزی ناراحت کننده تر و ناهنجارتر از این موضوع نیست که انسان با وجود داشتن همه قابلیت های لازم جهت رسـیدن بـه مـوفقیت، فقط به دلیل عوامل خارج از کنترل خود، از پیشرفـت باز ماند. فقدان منابع مالی یا کمبود زمان به دلیل نگهداری از خانواده یا مسوولیت های دیگر می تواند یک قاتل واقعی باشد. رشد کردن زیر خط فقر یا تامین کردن نزدیکانی که به شما نیازمند هستند، آینده را بسیار متفاوت از آن چیزی کـه در تصورتان بوده، ترسیم خواهد کرد.
نیاز به دیدگاهی درون نگر
یک معلم مدرسه، یک مهندس طراح، یک افسر ارتش و یک کارگر ساده یا یک سرایدار می توانند به طرق مختلفی موفق باشند؛ با اینکه موفقیت در کار ممکن است جذاب تر از همه به نظر برسد، اگر در زمان مورد انتظار به آن دست نیافتید، بیمناک نشوید. یک قدم بـه عقب برگردید و علت را بررسی کنید. در نهایت خواه دوستانتان مقصر باشند و خواه اعتماد به نفستان، دقت کنید که به منظور بهینه کردن فرصت ها برای به دست آوردن موقعیتی موفق تر و راضی کننده تر، قدم های صحیحی بردارید.
موفقیت
حداقل شرط لازم برای موفقیت…
• من باید موانع موفقیت را بردارم.
• خواستن توانستن است.
• من باید موفق بشوم.
• من باید درستکار باشم.
• من باید تصمیم اساسی برای موفق شدن بگیرم.
• من باید خوب درس بخوانم.
• من باید تلاش کنم.
• من باید، باید، باید…
از اساسی ترین و اصلی ترین شرایط موفقیت یک انسان در زندگی فردی و اجتماعی داشتن قدرت «مدیریت خود» است. انسان موفق، ریشه همه موفقیت ها را در درون خود جستجو می کند.
منشا تمام پیروزی ها در وجود ماست. انسانی که نگاه مثبت و فعال در زندگی دارد خواهان کار، کوشش و تلاش است و برای خود برنامه دارد.
انسان موفق، زمام زمان را به دست داشته و بهترین بهره را از آن می برد. انسان موفق شکست ها و عقب افتادن های خود را با بهانه های پوچ توجیه نمی کند.
کشیدن پا روی زمین، حرکت بدون انرژی، چشم های خسته و بی حال و گاهی خواب آلود، غرغر کردن و بد و بیراه گفتن به زمین و زمان، پوشیدن لباس هایی که همواره اعتراض به دنبال دارد و ظاهری که نشان از بی نشاطی است، تأخیر در کارها، اعتراضات و… نشان دهنده نداشتن مدیریت خود و زمان است. مدیریت به معنای اداره کردن، برنامه ریزی و حرکت در چارچوب آن برنامه به سوی هدف است.
استفاده مناسب از امکانات تحت اختیار برای پیشرفت، و هر چیز را در حیطه نفوذ و تحت تاثیر خود، در جای و محل شایسته و بایسته خود نهادن است.
حداقل شرط لازم برای موفقیت در هر زمینه ای یادگیری مداوم است.
همیشه کارهای خود را بنویسید و آنها را طبقه بندی کنید؛ سپس از مهم ترین آنها شروع کنید.
هر موقعیتی را می توان مثبت تلقی کرد، به شرط آنکه آن را به عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت در نظر بگیریم.
از سلامت جسمانی خود به بهترین نحو مراقبت کنید. نیرو و نشاط برای موفقیت و خوشبختی ضروری است. در مورد تعیین هدف های خود قاطعیت داشته باشید، اما در مورد روش دستیابی به آنها انعطاف پذیر باشید.
برای رسیدن به هر یک از هدف های خود مهلتی تعیین کنید.
آنچه بیش از هر چیز با موفقیت و خوشبختی همسویی دارد خوشبینی است.
هر موقعیتی را می توان مثبت تلقی کرد، به شرط آنکه آن را به عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت در نظر بگیریم.
اگر در هر شخص و در هر شرایطی به دنبال نقاط مثبت باشید، تقریبا همیشه آن را پیدا خواهید کرد.
وقتی خدا بخواهد برای شما هدیه ای بفرستد آن را در مشکلی می پیچد. هر چه مشکل بزرگ تر باشد، هدیه هم بزرگ تر است!
هر وقت احساس ترس کردید، شجاعت را با «شجاعانه عمل کردن» در خود پرورش دهید.
کلید موفقیت در این است که هدف خود را تعیین کنید و آن گاه طوری عمل کنید که گویی امکان شکست وجود ندارد و همین طور هم خواهد شد.
هر تجربه ای را به یک تجربه آموزنده بدل کنید. در هر ناامیدی و شکستی، به دنبال درس با ارزش باشید.
شرق
***
پاسخ دهید